"هنگامی که چراغها در آسـمان میرقصند نگاه خواهم کرد"
بیوگرافی
من الهه نیرومندم؛ کسی که نقاشی برایش فقط هنر نیست، بلکه راهیست برای بازگشت به خویشتن. از کودکی دلم با رنگها و کارهای دستی آرام میگرفت، اما فضای زندگیام جایی برای شکوفایی این علاقه نگذاشت. مسیرم به سمت پرستاری رفت، و ده سال از زندگیام را در خدمت به جسم و جان دیگران گذراندم. شغلی شریف، اما دور از آن چیزی که در درونم فریاد میکشید. در میان سالهای پرستاری، همیشه دلتنگ لحظههای سادهای بودم؛ قدمزدن زیر باران، خواندن کتاب کنار پنجره، راهرفتن بیهدف زیر آفتاب. چیزهایی که دیگر برایم آرزو شده بودند. همین دلتنگیها، آرامآرام مرا به سمت نور درونم کشاند؛ نوری که مدتها خاموش مانده بود. در سال ۱۳۹۸، در اوج یک بحران عاطفی، فرو ریختم. اما درست همانجا بود که دانهی بیداری کاشته شد. از دل تنهایی و مطالعات عمیق درباره انسان، معنای زیستن، هنر و جهان، دوباره خودم را یافتم. فهمیدم که من زندهام تا «خلق کنم». تا جهانِ درونم را به تصویر بکشم؛ جهانی که ابتدا تیره و قهوهای بود، اما کمکم با نور، با فهمیدن، با تجربه، به روشنایی رسید. از سال ۱۴۰۱ با تصمیمی بزرگ از شغلم استعفا دادم تا ۲۴ ساعته برای هنرم زندگی کنم. از آن زمان، طبیعت شد همنفسم. نقاشیهایم را در دل طبیعت اجرا میکنم، جایی که نور خورشید بر برگها، بر پوست درختها، و بر چهرهی جهان میتابد. آن نور، یادآور همان نوریست که درون ماست. نور درونی انسان، که فقط باید دیده شود؛ لمس شود؛ بیدار شود. 🔆آثار من روایتگر جستجوی همین نور است؛ نوری که در تاریکترین لحظات هم حضور دارد و فقط منتظر کشف شدن است. رنگهای زنده و درخشان در آثارم، تبدیل شدهاند به زبان من برای گفتوگو با مخاطبانم. هر نقاشی، گفتوگوییست صمیمی با قلب انسان. من میخواهم با نقاشیهایم نشان دهم که حتی در آشفتهترین روزها، میتوان نور را دید، میتوان به زندگی برگشت، میتوان روشن شد. در نهایت، هدف اصلیام فقط نقاشی کشیدن نیست؛ هدفم یادآوری این حقیقت است: تو نوری درونت داری. نوری که میتواند جهان را تغییر دهد.
